پرسش :
اهل سنت كه از وقايع صدر اسلام مثل غصب خلافت حضرت علي(ع)، شهادت حضرت زهرا(س) و واقعه عاشورا آگاهي دارند پس چرا به بزرگانشان اعتقاد دارند و آنها را دوست دارند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
اهل سنت بطور كلي به دو دسته تقسيم شده اند؛ دسته اي كه اكثريت اهل سنت را تشكيل مي دهند و عوام اهل سنت مي باشند، واقعاً نمي دانند كه در صدر اسلام چه گذشته و جريان امامت و خلافت چگونه رقم خورده است. از اين رو، وقايع تاريخي بر آنها مشتبه گرديده اند، زيرا آنهائيكه حادثه غصب خلافت را به وجود آوردند و در حقيقت كودتايي عليه امام علي ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ سامان بخشيدند، توانستند، تحريفاتي نيز در گفتار پيامبر به وجود آورند و وقايع را وارونه جلوه دهند.
مثلاً حديث متواتر غدير كه در همه منابع معتبر اهل سنت ذكر شده[1] و قابل انكار نيست و از آنجائيكه نمي توانند آن را رد كنند در معني و مفهوم كلمه مولي تصرّف نموده و اصرار دارند كه كلمه مولي به معني ولي و سرپرست نيست، بلكه به معني دوست و ياور مي باشد.[2]
و حتي براي اينكه فضايل اهل بيت ـ عليه السّلام ـ منتشر نگردد و بدست آيندگان نرسد، بعد از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مانع نقل و كتابت حديث رسول مكرم اسلام گرديدند. و تا جايكه مقدار زيادي از احاديث رسول مكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ توسط يكي از خلفا به آتش كشيده شد.[3] و بزرگان از صحابه به جهت نقل حديث، مورد مواخذه قرار گرفته و شديداً تنبيه شدند.[4]
احاديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بعد از يك قرن ممنوعيت از نقل و كتابت، در زمان خلافت عمربن عبدالعزيز تدوين گرديد. بديهي است كه در اين مدّت يك قرن، بسياري از راويان احاديث از دنيا رفته بودند. و احاديث زيادي نيز با آنها مدفون شده اند. و همچنين بسياري از احاديث بر اثر عوامل سياسي مورد تحريف قرار گرفته و افرادي نيز موافق با ديدگاه حكام دست به جعل احاديث زده، و به پيامبر نسبت داده اند.[5]
از اين رو در موقع تدوين حديث در نزد اهل سنت، روايات صحيح و جعلي با هم مخلوط گرديده، و همه آنها در متون روايي اهل سنت فعلاً موجود اند.
بنابراين پيروان اهل سنت، وقتي به متون روايي خويش مانند صحاح ششگانه مراجعه مي كنند، گرفتار يكنوع تناقض و سر درگمي مي گردند از يكسو مواجه مي شوند، با روايات همچون حديث شريف غدير و ثقلين كه در موضوع امامت و فضايل امام علي ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت است و از سوي ديگر روايات جعلي زيادي در وصف و مناقب خلفاء را مشاهده مي كنند، كه ابو هريره و امثال او جعل نموده و به پيامبر نسبت داده اند. و چون هر دو دسته از روايات در متون صحيح و متقن از ديدگاه آنها، مانند صحيح بخاري و مسلم وجود دارند، لذا ملتزم به قبول همه روايات شده اند، آنها هم مدعي محبت اهل بيت ـ عليه السّلام ـ هستند و امام علي ـ عليه السّلام ـ را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند و هم از معاويه جانب داري مي كنند، و او را به عنوان صحابي پيامبر، كاتب وحي و خال المؤمنين دانسته و نقض و نقد او را جايز نمي دانند، چون معاويه در روايات مجعول آنها مورد مدح و منقبت قرار گرفته است.[6]
دستة ديگر كه مجتهدين و بزرگان اهل سنت را تشكيل مي دهند، آنها گر چه بر اثر مطالعات و تحقيقات و آشنايي كه با متون و روايات دارند، تا حدودي به مقام و جايگاه اهل بيت ـ عليه السّلام ـ پي برده اند و در فضائل آنها كتاب نوشته اند، كه از جمله آنها مي توان به افراد ذيل اشاره نمود:
1. قندوزي حنفي، صاحب كتاب ينابيع المودة، اين كتاب همه اش در فضائل اهل بيت ـ عليه السّلام ـ نوشته شده است.
2. ابراهيم جويني، صاحب كتاب«فرائد السمطين» اين كتاب نيز در فضائل و مناقب اهل بيت ـ عليه السّلام ـ مي باشد و منبع خوبي در اين موضوع به شمار مي آيد.
3. ابن ابي الحديد، صاحب كتاب شرح نهج البلاغه است، وي در اين كتاب گفتار امام علي ـ عليه السّلام ـ را شرح نموده و در فضايل و مناقب آن حضرت بسيار سخن گفته است.
بسياري از بزرگان و علما اهل سنت دربارة ائمه اهل بيت ـ عليه السّلام ـ كتاب نوشته اند و محبت اهل بيت ـ عليه السّلام ـ را بر خود فرض و لازم دانسته اند و لكن بنا به عواملي نسبت به دشمنان اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و غاصبان مقام ولايت و بزرگان شان سكوت اختيار نموده، و آنها را مورد نقد قرار نداده اند. يكي از آن عوامل را مي توان جايگاه و موقعيت اينگونه عالمان در ميان اهل سنت دانست. زيرا اگر نسبت به بزرگان شان نقد و نقضي وارد كنند قطعاً جايگاه و منزلت شان به خطر مي افتد. چنانكه «نسايي» صاحب كتاب «سنن» يكي از كتب روايي اهل سنت، وقتي وارد شام متوجه شد كه مردم آن جا نسبت به امام علي ـ عليه السّلام ـ شديداً بغض و كينه دارند و آن حضرت را مورد مذمت قرار مي دهند.
لذا وي در مناقب و فضائل امام علي ـ عليه السّلام ـ كتابي تأليف مي نمايد، اين كار بر مردم شام سخت تمام شده و از نسايي مي خواهند كه در فضائل معاويه نيز كتابي تأليف كند. او قبول نمي كند و در جواب مردم گفت: «من براي معاويه هيچ فضائلي نمي دانم، مگر اينكه پيامبر فرمود: خداوند شكم معاويه را سير نكند.» نسايي مورد خشم مردم قرار گرفته و او را آنقدر زدند تا مريض شده و بر اثر آن مريضي از دنيا رفت.[7]
در نتيجه بخش عظيمي از اهل سنت كه از عوام مي باشند. از وقايع صدر اسلام آگاهي ندارند و نمي دانند كه چگونه سفارشات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مورد اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه عدل قرآن دانسته شده، ناديده گرفته شد، و بر اثر جاه طلبي برخي از صحابه در سقيفه كودتاي بر عليه امام علي ـ عليه السّلام ـ سامان دهي گرديد، كه ريشة همه فتنه هاي است كه در طول تاريخ اسلام بوجود آمده اند.
اما برخي ديگري كه علما و دانشمندان اهل سنت را تشكيل مي دهند، آنها گر چه تا حدودي از وقايع و اتفاقات صدر اسلام آگاهي دارند و لكن بر اثر حب جا و رياست و تقليد از اسلاف شان، اصرار به پيروي از اهل سنت مي كنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيشوائي از نظر اسلام، آيت الله سبحاني.
2. غدير خم و پاسخ به شبهات از كتب اهل سنت، عبدالصالح انتصاري.
[1] . احمد حنبل، مسند، بي نا، بي جا، 4/281.
[2] . پيشوايي، مهدي، تاريخ اسلام، دوره خلفا، قم، مؤسسه مذاهب اسلامي بي تا، 1/11.
[3] . ذهبي، تذكرة الحفاظ، بيروت، دارالكتب العليمه، ج 1، ص 7.
[4] . همان، 1/5.
[5] . جلالي، سيد محمد رضا، قم دفتر تبليغات، دوم 1418ق، ص 494.
[6] . مفيد، الافصاح في امامة اميرالمؤمنين، قم، مركز مؤسسه البعثة 1412، ص 227،.
[7] . حلي، منهاج الكرامة، قم، مؤسسة پژوهش و مطالعات عاشورا، اول بي تا، 79.
( اندیشه قم )
اهل سنت بطور كلي به دو دسته تقسيم شده اند؛ دسته اي كه اكثريت اهل سنت را تشكيل مي دهند و عوام اهل سنت مي باشند، واقعاً نمي دانند كه در صدر اسلام چه گذشته و جريان امامت و خلافت چگونه رقم خورده است. از اين رو، وقايع تاريخي بر آنها مشتبه گرديده اند، زيرا آنهائيكه حادثه غصب خلافت را به وجود آوردند و در حقيقت كودتايي عليه امام علي ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت ـ عليه السّلام ـ سامان بخشيدند، توانستند، تحريفاتي نيز در گفتار پيامبر به وجود آورند و وقايع را وارونه جلوه دهند.
مثلاً حديث متواتر غدير كه در همه منابع معتبر اهل سنت ذكر شده[1] و قابل انكار نيست و از آنجائيكه نمي توانند آن را رد كنند در معني و مفهوم كلمه مولي تصرّف نموده و اصرار دارند كه كلمه مولي به معني ولي و سرپرست نيست، بلكه به معني دوست و ياور مي باشد.[2]
و حتي براي اينكه فضايل اهل بيت ـ عليه السّلام ـ منتشر نگردد و بدست آيندگان نرسد، بعد از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مانع نقل و كتابت حديث رسول مكرم اسلام گرديدند. و تا جايكه مقدار زيادي از احاديث رسول مكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ توسط يكي از خلفا به آتش كشيده شد.[3] و بزرگان از صحابه به جهت نقل حديث، مورد مواخذه قرار گرفته و شديداً تنبيه شدند.[4]
احاديث پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بعد از يك قرن ممنوعيت از نقل و كتابت، در زمان خلافت عمربن عبدالعزيز تدوين گرديد. بديهي است كه در اين مدّت يك قرن، بسياري از راويان احاديث از دنيا رفته بودند. و احاديث زيادي نيز با آنها مدفون شده اند. و همچنين بسياري از احاديث بر اثر عوامل سياسي مورد تحريف قرار گرفته و افرادي نيز موافق با ديدگاه حكام دست به جعل احاديث زده، و به پيامبر نسبت داده اند.[5]
از اين رو در موقع تدوين حديث در نزد اهل سنت، روايات صحيح و جعلي با هم مخلوط گرديده، و همه آنها در متون روايي اهل سنت فعلاً موجود اند.
بنابراين پيروان اهل سنت، وقتي به متون روايي خويش مانند صحاح ششگانه مراجعه مي كنند، گرفتار يكنوع تناقض و سر درگمي مي گردند از يكسو مواجه مي شوند، با روايات همچون حديث شريف غدير و ثقلين كه در موضوع امامت و فضايل امام علي ـ عليه السّلام ـ و اهل بيت است و از سوي ديگر روايات جعلي زيادي در وصف و مناقب خلفاء را مشاهده مي كنند، كه ابو هريره و امثال او جعل نموده و به پيامبر نسبت داده اند. و چون هر دو دسته از روايات در متون صحيح و متقن از ديدگاه آنها، مانند صحيح بخاري و مسلم وجود دارند، لذا ملتزم به قبول همه روايات شده اند، آنها هم مدعي محبت اهل بيت ـ عليه السّلام ـ هستند و امام علي ـ عليه السّلام ـ را به عنوان خليفه چهارم قبول دارند و هم از معاويه جانب داري مي كنند، و او را به عنوان صحابي پيامبر، كاتب وحي و خال المؤمنين دانسته و نقض و نقد او را جايز نمي دانند، چون معاويه در روايات مجعول آنها مورد مدح و منقبت قرار گرفته است.[6]
دستة ديگر كه مجتهدين و بزرگان اهل سنت را تشكيل مي دهند، آنها گر چه بر اثر مطالعات و تحقيقات و آشنايي كه با متون و روايات دارند، تا حدودي به مقام و جايگاه اهل بيت ـ عليه السّلام ـ پي برده اند و در فضائل آنها كتاب نوشته اند، كه از جمله آنها مي توان به افراد ذيل اشاره نمود:
1. قندوزي حنفي، صاحب كتاب ينابيع المودة، اين كتاب همه اش در فضائل اهل بيت ـ عليه السّلام ـ نوشته شده است.
2. ابراهيم جويني، صاحب كتاب«فرائد السمطين» اين كتاب نيز در فضائل و مناقب اهل بيت ـ عليه السّلام ـ مي باشد و منبع خوبي در اين موضوع به شمار مي آيد.
3. ابن ابي الحديد، صاحب كتاب شرح نهج البلاغه است، وي در اين كتاب گفتار امام علي ـ عليه السّلام ـ را شرح نموده و در فضايل و مناقب آن حضرت بسيار سخن گفته است.
بسياري از بزرگان و علما اهل سنت دربارة ائمه اهل بيت ـ عليه السّلام ـ كتاب نوشته اند و محبت اهل بيت ـ عليه السّلام ـ را بر خود فرض و لازم دانسته اند و لكن بنا به عواملي نسبت به دشمنان اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و غاصبان مقام ولايت و بزرگان شان سكوت اختيار نموده، و آنها را مورد نقد قرار نداده اند. يكي از آن عوامل را مي توان جايگاه و موقعيت اينگونه عالمان در ميان اهل سنت دانست. زيرا اگر نسبت به بزرگان شان نقد و نقضي وارد كنند قطعاً جايگاه و منزلت شان به خطر مي افتد. چنانكه «نسايي» صاحب كتاب «سنن» يكي از كتب روايي اهل سنت، وقتي وارد شام متوجه شد كه مردم آن جا نسبت به امام علي ـ عليه السّلام ـ شديداً بغض و كينه دارند و آن حضرت را مورد مذمت قرار مي دهند.
لذا وي در مناقب و فضائل امام علي ـ عليه السّلام ـ كتابي تأليف مي نمايد، اين كار بر مردم شام سخت تمام شده و از نسايي مي خواهند كه در فضائل معاويه نيز كتابي تأليف كند. او قبول نمي كند و در جواب مردم گفت: «من براي معاويه هيچ فضائلي نمي دانم، مگر اينكه پيامبر فرمود: خداوند شكم معاويه را سير نكند.» نسايي مورد خشم مردم قرار گرفته و او را آنقدر زدند تا مريض شده و بر اثر آن مريضي از دنيا رفت.[7]
در نتيجه بخش عظيمي از اهل سنت كه از عوام مي باشند. از وقايع صدر اسلام آگاهي ندارند و نمي دانند كه چگونه سفارشات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مورد اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه عدل قرآن دانسته شده، ناديده گرفته شد، و بر اثر جاه طلبي برخي از صحابه در سقيفه كودتاي بر عليه امام علي ـ عليه السّلام ـ سامان دهي گرديد، كه ريشة همه فتنه هاي است كه در طول تاريخ اسلام بوجود آمده اند.
اما برخي ديگري كه علما و دانشمندان اهل سنت را تشكيل مي دهند، آنها گر چه تا حدودي از وقايع و اتفاقات صدر اسلام آگاهي دارند و لكن بر اثر حب جا و رياست و تقليد از اسلاف شان، اصرار به پيروي از اهل سنت مي كنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيشوائي از نظر اسلام، آيت الله سبحاني.
2. غدير خم و پاسخ به شبهات از كتب اهل سنت، عبدالصالح انتصاري.
[1] . احمد حنبل، مسند، بي نا، بي جا، 4/281.
[2] . پيشوايي، مهدي، تاريخ اسلام، دوره خلفا، قم، مؤسسه مذاهب اسلامي بي تا، 1/11.
[3] . ذهبي، تذكرة الحفاظ، بيروت، دارالكتب العليمه، ج 1، ص 7.
[4] . همان، 1/5.
[5] . جلالي، سيد محمد رضا، قم دفتر تبليغات، دوم 1418ق، ص 494.
[6] . مفيد، الافصاح في امامة اميرالمؤمنين، قم، مركز مؤسسه البعثة 1412، ص 227،.
[7] . حلي، منهاج الكرامة، قم، مؤسسة پژوهش و مطالعات عاشورا، اول بي تا، 79.
( اندیشه قم )
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}